ادامه نقش زنان در کربلا
فصل سوم
حضور زنان در حماسه عاشورا
علت همراهی زنان و فرزندان امام حسین(ع)در کربلا
بررسی بیانات امام حسین علیه السلام این مطلب را روشن می کند که او از هر سرنوشتی که به سویش در پیش بود کاملاً آگاه بود بررسی علت همراهی زنان و فرزندان در کاروان امام حسین علیه السلام بدون توجه به علل و انگیزه های قیام آن امام معصوم علیه السلام روشن نخواهد شد.دکتر سید حسین جعفری درباره فداکاری امام حسین علیه السلام برای رسیدن به هدف و بردن زنان و فرزندان خود به کربلا،حرکت آن بزرگوار یک اقدام جانبازانه در راه هدف متعالی می داند از دید جعفری امام حسین علیه السلام وقتی وضع را بحرانی دید چاره ای جزء انجام دادن کاری فداکارانه نداشت زیرا سلاحی جز این در دست نداشت.
امام علیه السلام وقتی دست به این اقدام شهادت طلبانه و فداکارانه زد که دانست به شهادت خواهد رسید و خاندانش رنج اسارت را تحمل خواهند کرد امام با وجود این تنها همین اقدام می توانست او را در هدفش یاری رساند.حسین علیه السلام با آگاهی کامل از وسعت ماهیت وحشیانه نیروهای ارتجاعی می دانست که پس از شهادتش امویان زنان و کودکان را اسیر خواهند کرد و آنان را در بین راه کوفه و دمشق حرکت می دهند.کاروان اسرای خاندان بلا فصل پیامبر صلی الله عیله وآله وسلم پیام حسین علیه السلام را تبلیغ می کند و قلوب مسلمانان را به تفکر در کل امر وا داشته،وجدان آن ها را بیدار می سازد.این دقیقاً همان چیزی بود که اتفاق افتاد .بدین ترتیب امام حسین علیه السلام در هدف خود موفق شد.
او هر چند کاری شهادت طلبانه انجام داده اما همین اقدام به هیچ وجه از پشتیوانه فکری بی بهره نبود؛زیرا امام حسین علیه السلام نیک می دانست که مردم عصرش به بیماری تحریک آمیزی مبتلا شده اند که جزء خون دادن آنان را بیدار نمی کند از دیدگاه دکتر جعفری حسین بن علی علیه السلام پیش از آن که به حرکت قهر آمیز قهرمانی خود دست زند در فکر ایجاد انقلاب در بیان امت اسلامی بوده اما پس از مدتی به سبب فراهم نشدن امکانات لازم به این حرکت روی آورد.
حسین بن علی علیه السلام شخصیتی آگاه به زمان و وارث دین محمد صلی الله علیه وآله و سلم است امام حسین علیه السلام نیک می دانست که مردم مسلمان عصرش،هر چند بارحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چندان فاصله ای ندارد با وجود این فرهنگ اسلامی را به کلی از یاد برده اند.بنابراین دم مسیحایی دیگری لازم بود که دوباره آن روح را در مسلمانان زنده کند تا شاید مردم را به عصر طلایی ایمان زمان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم باز گرداند.
با بررسی سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا کربلا و بخصوص بررسی وصیت نامه آن حضرت صحت نظر دکتر جعفری در مورد علت بردن زنان و فرزندان توسط امام حسین علیه السلام بهتر قابل پذیرش می باشد.
عصاره اهداف و انگیزه های قیام امام حسین علیه السلام را در وصیت نامه ای می توان یافت که آن را هنگام خروج از مکه می نویسید و با مهر خویش آن را مهر کرده و به برادرش محمد حنیفه می دهد.امام در این وصیت نامه پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد هدف خود از این سفر را چنین بیان می نماید«و…من نه از روی خودخواهی و یا برای خوش گذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه خارج می گردم،بلکه هدف من از این سفر امر به معروف و نهی از منکر و خواسته ام از این حرکت،اصلاح مفاسد امت و احیاء زنده کردن و قانون جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و راه و رسم پدرم علی ابن ابیطالب علیه السلام است.
پس هرکسی این حقیقت را از من بپذیرد و از من پیروی کند راه خدا را پذیرفته است و هر کس رد کند و از من پیروی نکند من با صبر و استقامت راه خود را در پیش خواهم گرفت تا خداوند در میان من و این افراد حکم کند که او بهترین حاکم است و برادر !این است وصیت من بر تو وتوفیق از طرف خداست،بر او توکل می کنم و بر گشتم به سوی اوست»
جامعه منحرف و فتنه درآن عصر،نیاز به قیام سرخی دارد،که در آن امام حسین علیه السلام از بذل جان و ایثار خون خود و یارانش قدم فراتر نهاده و تا قبول اسارت و رنج اهل بیت علیه السلام خود نیز پیش رفته است .زیرا امام علیه السلام می خواهد بعد از شهادت،حادثه کربلا به علت انحراف جامعه در طی نیم قرن پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و منحرف نمودن اهل بیت علیه السلام و نیز تبلیغات دشمن و فاصله طولانی شهرها به عنوان عوامل تاخیر در انتشار اخبار مخفی نماند و پیام آوری خون شهدای کربلا به دست اسرای باقیمانده حادثه عاشورا انجام پذیرد.
آنگاه که ابا عبدالله الحسین(ع) عازم سفر جهت مبارزه با بی عدالتیها گردید، در جمع یارانش، عدهای از زنان هاشمی و غیرهاشمی نیز حضور داشتند. ایشان زنان دلیر و متهوری بودند که با گامهای استوار و به رهبری امام حسین(ع) در مقابل بیدادگریها ایستادند و با درک عمیق از انقلاب حسینی، حماسهها آفریدند. آنان با گذشت از لذائذ مادی و غلبه بر هواهای نفسانی، به چنان درجهای از ایمان و تعهد رسیده بودند که لیاقت همراهی با امام حسین(ع) و دفاع از حریم اسلام را پیدا کردند. امام حسین(ع) برای این سفر زنانی را برگزیده بودکه سخنورانی عالمه، شیر زنانی مؤمنه و خدمتگزارانی شایسته برای اسلام بودند. امام حسین(ع) بهتر از هر کسی آگاه بود که این بانوان بزرگ، کامل کننده رسالت عظیم وی خواهند بود. به همین جهت ایشان را با خود همراه ساخت. در این مرحله زنانی که از شور عشق به ولایت و حقیقت لبریزند حماسه میآفرینند. زنانی که باید به خاطر طبیعت لطیف زنانگی و عواطف خانوادگیشان، خود و خانوادة خود را از این معرکة خونین و مصیبتهایی که در پیش است جدا کنند و بگریزند به خاطر عمق اعتقاد و عشقشان به ولایت نه تنها شوهران و فرزندانشان را به ماندن در کنار امام(ع) میخوانند بلکه خود نیز میمانند تا شاید تسلی بخش خاندان مصیبت دیدة امام(ع) باشند.1 زنانی که خدمات ارزندهای را در جهت قیام اباعبدالله(ع) انجام دادند. در ذیل به برخی از آنها اشاره می گردد:
حضرت زينب
سخن گفتن و نوشتن از حضرت زينب (س) قافله سالار کاروان اباعبدالله الحسين،از عصر عاشورا به بعد کاري بس عظيم است که از عهده نويسنده بر نيايد، مگر ذرهاي بس ناچيز را فهرست کردن. ايشان مدرس شجاعت و سخنوري در اوج فصاحت و بلاغت است محاجّه کننده با دشمنان در اوج قول سديد، ذاکر و ساجد الي الله که حتي در شب يازدهم عاشورا نيز، نماز شب را با عظمت خاصي ادا ميکند، تربيت شده خاندان عصمت و وليالله الاعظم و تربيت کننده اولاد صالح شهيد راه حق، صبر عظيم و جميلي، همچون اباعبدالله دارد که در زيارت ناحيه مقدسه خطاب به ايشان آمده: «لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء». درباره زينب هم آمده که از صبر تو ملائکه آسمان در شگفت شدهاند ـ دارنده خصلتهاي دوازدهگانه انبيا؛ يعني، مقام يقين، قناعت، صبر، مروت، حلم، جود و سخا، شجاعت، غيرت، حسن خلق، صدق، امانت و…، دفاع از نبوت و ولايت، سخنراني غرا و بليغ در بدترين اوضاع اجتماعي ممکن (چون از شرايط سخنراني و سخن غرا: عدم عوامل فشار دروني: چون: گرسنگي، تشنگي، خستگي و عدم حضور مخالفين سفاک و ظالم داراي جهل مرکب…و وجود محيط و فضاي آرام، نه در محيطي که عوامل اضطرابزايي؛ چون مناظر دلخراش سرهاي شهدا، حضور قاتلان شهدا، و اسارت و ديدن مصيبتهاي بزرگ، در حال آرامش و متانت و استواري سخنراني ميکند و با دليل ثابت ميکند که ظالم رستگار نخواهد شد .حقيقتي را که حسين (ع) با خون خود نوشت، ايشان تنها با کلمه گفت و در هر جا بر سر هر قدرتي فرياد زد، چون اوست نمونه تربيت شده در مکتب فاطمه زهرا (س) و امام حسين (ع) و اين است الگوي زن مسلمان که چگونه بايد باشد.
ام کلثوم صغری علیه السلام
ام کلثوم دختر علي بن ابيطالب، همسر مسلم بن عقيل و مادر عبدالله و محمد دو طفل مسلم بود که همگي در زمين کربلا حاضر بودند. گويند هنگامي که خبر قتل مسلم به حضرت امام حسين رسيد، حميده دختر مسلم را طلبيد و دست نوازش برسر او کشيد.
سید بن طاووس می نویسد:سیده ام کلثوم خواهر (پدری)امام حسین علیه السلام و زینب کبری سلام الله علیها است که در مصائب کربلا شریک و همراه ایشان بود و همسرش نیز در راه ابا عبدالله الحسین علیه السلام شهید گردیده بود وی زنی صبور و مطیع خدا و امامش بود.بانویی فصیح و بلیغ بود که در کوفه و شام و… سخنرانی کرد.وی بانویی بسیار با حیا و باعفت بود،هنگامی که اسرا را به همراه سرهای شهداء وارد شهر می کردند از شمر خواست که از جهتی برود و سرما را جلوی کاروان اسرا ببرد که مردم ایشان را کمتر نگاه کنند.از سال وفات و محل دفن ایشان اطلاعات دقیقی در دست نیست.لیکن در باب الصغیر شام (سوریه کنونی)در کنار مرقد سکینه سلام الله علیها ـ دختر امام حسین علیه السلام ـ قیرام کلثوم،دختر امام علی علیه السلام است.محل دفن ام کلثوم کبری نیز که از فاطمه سلام الله علیها بود در مدینه هنگام حیات امام حسن مجتبی علیه السلام به همراه فرزندش زید بن عمر در یک روز از دنیا رفته و در بقیع مدفون شده است.ام کلثوم مورد نظر که در باب الصغیر است می توان به طور دقیق گفت که این دو تن نبوده اند.یعنی باید وی از سایر زنان علی علسه السلام غیر از فاطمه سلام الله علیها بوده باشد1.
آنچه مسلم است این بانو در حادثه کربلا ،همراه خواهرش زینب کبری سلام الله علیها حضور داشته ودر بارگاه ابن زیاد و یزید خطبه های غرا و کوبنده ای خوانده و در ضایع تاریخی نیز ثبت شده است.
فاطمه صغری علیه السلام
نام زيباي فاطمه براي اهل بيت بسيار خوش آيند بود و بسياري از ائمه، نام فرزندان خود را فاطمه ميگذاشتند، حتي امام حسين (ع) دو دختر خود را به نام فاطمه کبري و فاطمه صغري، نام گذاري کرد. فاطمه در تقوا، کمال، فضايل و جمال همانندي نداشت واز زنان بزرگ اهل بيت و بانويي دانشمند، محدث و مبارز بود و در کربلا نقشهاي ارزندهاي بر عهده داشت.
فاطمه به همسري حسن مثني، فرزند امام حسن (ع) در آمد؛ در واقعه عاشورا،حسن مثني مجروح شد و يکي از فرماندهان لشکر عمر سعد به دليل رابطه خويشاوندي،وي را مداوا نمود، سپس امان از عبيدالله بن زياد گرفت و در قيام عبدالرحمن اشعث برضد امويان به وسيله زهر شهيد شد. حسن مثني و فاطمه، هاشمي نسب و از جهت سيادت، حسني و حسيني بودند.1
فاطمه سلام الله علیها که از خواهرش سکینه سلام الله علیها بزرگتر و از همه افراد به حضرت زهراسلام الله علیها شبیه تر بود در کربلا شاهد شهادت پدر و برادرش و بستگانش بود و همه ظلم ها و ستم هایی را که بر آل رسول الله صلی الله علیه و وآله وسلم رفت نظاره کرد و عمه اش زینب سلام الله علیها پناه برد.مصیبت بزرگ که بر وی و خاندانش وارد شده بود حالتی بالاتر از گریه برایش بوجود آورده بود،دیگر اشک هایش خشک شده بود و صدایش گرفته بود.همراه با سایر بانوان و بازماندگان آل پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به اسارت به کوفه برده شد.استقبال مردان و زنان کوفه از کاروان اسرا به حزن و اندوه او و خاندانش افزوده و سرانجام پس از خطبه اش عمه اش زینب سلام الله علیها به سخنرانی پرداخت.فاطمه با عزم و ایمان ثبات و یقین برای مردم کوفه سخنرانی کردو پرده از اعمال زشت امویان برداشت و اهل مجلس را به گریه انداخت. به طوری که گفتند: ای دختر پاکان! دل های ما را پاره کردی و چگرهای مارا آتش زدی».1
فاطمه سلام الله علیها پس از شهادت همسرش در کربلا قصد ازدواج نداشت و سراجام پس از مدتی به اصرار عبدالله بن عمر وبن عثمان و به سفارش همسرش حسن(قبل ازشهادت)با عبدالله ازدواج کرد و قاسم علیه السلام و رقیه فرزندان عبدالله بن عمرو را به دنیا آورد.پس از فوت عبدالله بن عمرو،عبدالرحمن بن ضحاک قسری که از طرف یزیدبن عبدالملک،حاکم مدینه بوده،از فاطمه(س)خواستگاری کرده فاطمه نپذیرفت.عبدالرحمن به آزار و اذیت او پرداخت واو را تهدید کرد که اگر قبول نکند فرزند بزرگش ـ عبدالله بن حسن ـ را به تهمت شرابخواری تازیانه خواهد زد.رئیس دیوان مدینه فردی به نام ابن هرمز بود که یزید بن عبدالملک او را برای حسابرسی نزد خویش خواسته بود.
ابن هرمز برای خداحافظی نزد فاطمه رفت و گفت:کاری داری؟
فاطمه گفت:خلیفه را از خواسته ابن ضحاک و تصرفش بر من آگاه مکن.و شکایت نامه ای به یزید بن عبدالملک نوشت.به دنبال شکایت فاطمه،یزید بن عبدالملک،ابن ضحاک را از قدرت خلع کرد و از وی ندامت گرفت.1
سیده فاطمه دختر امام حسین علیه السلام در سال 110هجری در هفتاد سالگی رحلت فرمود.2قولی دیگر این است که وی زمان امام صادق علیه السلام را نیز درک کرد و در سال 117ق در حالی که هفتاد سال داشت در مدینه درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد.3
حضرت سکينه دختر امام حسین علیه السلام
حضرت سکينه (س) دختر امام حسين (ع) و حضرت رباب بنت امرءالقيس بانوي دانشمند، دانش پرور، اديب، فصيح، متقي و زاهد در پنجم ربيع الاول سال 117 در مدينه وفات يافت. امام حسين به ايشان علاقه خاصي داشتند و هنگام وداع با اهل بيت وقتي ديدند، حضرت سکينه از ساير زنان کناره گرفته و به شدت ميگريد، وي را در آغوش گرفتند و فرمودند: بدان اي سکينه، پس از من گريه بسياري در پيش خواهي داشت تا آن هنگام که جان در بدن دارم، با اشک جان گداز خود قلب مرا آتش نزن، آن گاه که کشته شدم، تو بهترين زنان و سزاوارترين فرد براي گريستن بر من هستي.
حضرت اباعبدالله، سکينه را با عبارت «خيرةالنسوان« خواندند که اين به مقام بس والا و ارزشمند آن بزرگوار اشاره دارد.ايشان ميفرمايد، بعد از شهادت پدرم، به هنگام عبور از کنار جسدهاي مطهر، آن بدن نازنين را در آغوش گرفتم و بي هوش شدم، در آن حال شنيدم که پدرم ميفرمود: شيعيان من هر گاه آب خوش گواري مينوشيد، مرا ياد کنيد (که تشنه لب کشته شدم) و هرگاه خبر غربت غريبي و شهادت شهيدي شنيديد، بر من سوگواري کنيد.1
رقیه علیه السلام دختر امام حسین علیه السلام
بر اساس گزارشات منابع،امام حسین علیه السلام شش پسر و دختر داشته اند.که دختران عبارتند از: سکینه دختر رباب بنت امری القیس،فاطمه دختر ام اسحاق بنت طلحه بن عبدالله،زینب که او نیز خواهر فاطمه و هر دو از یک مادر بوده اند.در بیشتر منابع این سه دختر اشاره شده و کمتر از رقیه نامی دیده می شود.
احتمال می رود رقیه نام دیگرزینب بوده باشد و از این که از زینب بر خلاف فاطمه و سکینه نقش موثر و فعالی در کربلا گزارش نشده،به نظر می رسد به سبب کودکی او بوده باشد.زیرا او در سال 57هجری در مدینه زاده شده بود.دختر سه چهار ساله ابا عبدالله الحسین علیه السلام که در سفر کربلا همراه اسرای اهل بیت علیه السلام بوده و در مکانی کنار باب الفرادیس شام ـ که در آن زمان خرابه ای بودـ استقرار یافت.شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و بی تابی کرد و پدر را خواست.خبر به یزید رسید به دستور او سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او بردند و او از آن منظره بیشتر ناراحت و رنجور شد.چون رقیه سلام الله علیها آن سر خونین را دید از عم و اندوه فراوان پس از چند روز در خرابه شام که محل اقامت موقت اهل بیت علیه السلام بود،جان داد.آن معصوم را کنار آن مکان که مقبره عمومی به نام مقبره باب الفرادیس بود به خاک سپرده شد.البته درباره این دختر و شهادتش میان مورخین نظر واحدی وجود ندارد.
مقام ایشان در منطقه ای به نام عماره در نزدیکی دروازه قدیمی شام بنام فرادیس قرار دارد.خردسالی این دختر و عواطفی که نام و یادش و کیفیت جان باختنش و مدفن او بر می انگیزد شگفت است و شیعیان به او علاقه خاصی دارند1.
فاطمه علیه السلام دختر امام حسن علیه السلام ام عبدالله همسر امام سجاد علیه السلام و مادر امام باقر علیه السلام
فاطمه دختر امام حسن بن علی علیه السلام و همسر امام علی بن الحسین علیه السلام و مادر امام باقر علیه السلام و برادرانش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام و عبدالله است.کنیه او،ام عبدالله و مادرش ام ولد بوده است.وی به همراه عموی بزرگوارش امام حسین علیه السلام رهسپار کربلا شد و پس از آن در سلک اسیران به شام رفت و در کلیه مصائب با سایر اهل بیت علیه السلام شریک و سهیم بود.2
محلاتی می نویسید:چه گذشت به ابن مخدره که از یک شوهر بیمار خود را در زید علی و زنجیر بالای شر بنگرد و طفل چهارساله (محمد باقر علیه السلام)خود را گرسنه و تشنه ببیند و خودش محتاج خرقه ای باشد که خود را از نامحرمان بپوشاند و از سوهای ذیگر سرهای خویشاوندان خود را به نیزه بنگرد.
امام صادق علیه السلام درباره اش فرمود:بانویی راستگو و درستکار بود .زنی همپایه او در خاندان امام حسن علیه السلام نبوده است.3فاطمه سلام الله علیها شاهد همه ظلم ها و مصیبت های واردشده بر اهل بیت علیه السلام بوده و با صبر و بردباری،بیماری و شکنجه های همسرش،شهادت عزیزان و اسارت زن ها و بچه ها و حقارت ها و توهین ها را ضمن حفظ حجاب متحمل شد.3
فاطمه کبري
فاطمه کبري (دختر امام حسين) در علم، عبادت و معنويت مقام بالايي داشت و از زنان مجاهد و نمونه محسوب ميشد. ايشان همراه همسرش، حسن مثني (فرزند امام حسن) در کربلا حضوري فعال داشت و شاهد مصائب دردناک عاشورا بود.
هنگام هجوم وحشيانه امويان به خيمهها، فاطمه مورد هجوم و غارت قرار ميگيرد و گوشوارههايش را وحشيانه از گوشش درميآورند. اين سختي و شکنجه نتوانست از روحيه قوي و شجاعت کم نظير فاطمه بکاهد. او دختر حسين و برادرزاده زينب است. او پيامرسان عاشوراست و بايد همچون دختر علي پايههاي کاخ ستمگران را درهم فرو ريزد. از اين رو در مرکزقدرت عبيدالله (کوفه) با خطبهاي غرّا ستم بني اميه را افشا ميکند و به دنياپرستان ميفهماند که خون حسين در رگهاي فاطمهاش جوشان است. پس از عاشورا وليد بن عبدالملک، مروان، همسر فاطمه را مسموم و شهيد کرد و فاطمه که شديداً به همسرش وفادار بود، روي قبر شوهرش خيمهاي برپا ميکند و به مدت يکسال سوگواري ميکند.
رباب
او دختر امرءالقيس، شاعر بزرگ عرب و همسر سيدالشهداست. داراي دو فرزند بود، يکي سکينه ـ عقيله قريش ـ و ديگري عبدالله ـ که روز عاشورا در سنين شيرخوارگي در برابر چشمان حسرت زده مادر کشته شد ـ به دنبال واقعه کربلا، راه اسيري شام را پيش گرفت و سرانجام به اتفاق بازماندگان مصيبت زده حسين، به مدينه برگشت.
پس از مراجعت، اشراف قريش به خواستگاري او آمدند؛ لکن همه را جواب گفت.در مدينه هرگز به زير سقف نرفت و همچنان به ياد همسر گرامي و فرزند دلبندش سوخت و گداخت تا در گذشت. برخي گفتهاند: يکسال بر کنار قبر حسين عزاداري کرد، سپس به مدينه بازگشت.
رباب يکي از شايستهترين زنان عصر خويش است. مرگ پرافتخار او يک سال بعد از واقعه کربلا اتفاق افتاد.هنگامي که در شام بود، سر حسين را برداشت و در آغوش گرفت و گفت: «اي حسين عزيزم، هرگز تو را که در زير نيزههاي دشمن از پاي درآمدي، فراموش نميکنم. او را در کربلا به خاک و خون کشيدند. خداوند کربلا را آب ندهد».1
حضرت ام البنين
ام البنين (س) دختر خرام بن خالد مکابي مادر حضرت ابوالفضل بود و سه پسرديگر به نامهاي عبدالله، جعفر، عثمان، که در واقعه عاشورا به شهادت رسيدند؛ هنگامي که راوي، خبر شهادت تک تک پسران را ميدهد، هر بار حضرت ام البنين ميفرمايد، از حسين (ع) و سرنوشت ايشان بگو، و اين عظمت اين بانوي نمونه را ميرساند که درمکتب اسلام پرورش يافته و شهادت فرزندان خويش را در مقابل خبر از امام حسين (ع) ناديده ميگيرد.
اهميت مقام حسين (ع) و جايگاه امامت ايشان و اينکه به شهادت ميرسند،باعث ميشود حضرت ام البنين متاثر شود و در سوگ اباعبدالله عمق تأثر وي ظاهر شود وبه کسي که خبر شهادت را ميرساند، بفرمايند، بند دلم را پاره کردي. اين شدت علاقه امالبنين به امام حسين (ع) حاکي از بلندي مرتبه ايمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان رشيد خود را در مقابل شهادت امام و پيشواي خود سهل ميشمرد. او در مجلس عزاداري در قبرستان بقيع ـ که به علت قداست و در برداشتنقبور پاکان، مورد احترام و محل رفت و آمد مردم مدينه و زائران قبر پيامبر بوده است ـ درحالي که جمعي از بانوان گرداگرد آن مخدره، بودند به ياد فرزندانش آن چنان جانسوز ناله ميکرد که دشمنان و حتي دل سختترين دشمنان خاندان وي؛ مانند مروان بن حکم تکان داد و متأثر کرد و جنايات بني اميه را بر ملا ساخت.
شهربانو
شهربانو زني از نژاد ايراني و همسر امام حسين بود. او يکي از بانوان دشت کربلاست که کودکش در دشت کربلا به دست «هاني بن ثبيت» شهيد شد. گفتهاند که در کربلا طفلي از سراپرده برون شد و از وحشت و حيرت به راست نظر کرد. به ناگاه سنگين دلي به نام هاني بن ثبيت او را شهيد نمود و گفتهاند که در وقت شهادت، مادرش شهربانو ايستاده و ياراي سخن گفتن و توان حرکت کردن نداشت و مخفي نماند اين شهربانو غير از مادر امام زين العابدين است.
بانو مخدره ليلا
مادر گرانقدر حضرت علي اکبر (ع) در کربلا نبود. ايشان دختر ابو مره بن مروه بنمسعود از طائفه ثقيف - مادر ايشان دختر ابوسفيان که به سبب وجود او بود سه طائفه معروف بني هاشم، بني اميه و بني ثقيف به هم پيوند خورده بود.بانوي محترمه، مادر حضرت محسن اين بانو در عاشورا باردار بودند و از شدت صدمات وارده در ايام اسارت در نزديکي حلب در راه شام، سقط جنين نمودند.
ام اسحاق
امّ اسحاق دختر طلحه بن عبيدالله و همسر امام حسن مجتبي بود و پسرانش حسين بن حسن و طلحه بن حسن در کربلا حضور داشتند.
فکهيه زوجه عبدالله بن اريقط
فکهيه، همسر عبدالله بن اريقط بود که براي او پسري آورد و او را قارب ناميد که در کربلا شهادت يافت و مادرش نيز با رباب همراه ديگر اسيران به شام رفت.1
دلهم
يکي از کساني که امام حسين از وي دعوت کرد، «زهير بن قين« است؛ زهيراز کساني بود که احتياج داشت، ديگران استعداد پاکي و حق طلبي و فداکاري را در وجودش روشن کنند. نخستين گام را امام حسين در اين راه برداشت. گام دوم را همسرزهير، «دلهم« برداشت. هنگاميکه (زهير) از مضمون دعوت سيدالشهدا آگاهي يافت،استقبال نکرد. بلکه قيافه او نشان ميداد که چندان ميلي به رفتن به کربلا ندارد. بهخصوص که امام حسين از وي خواسته بود که کسانش را نيز براي پيوستن به لشکر، همراهخويش ببرد. از همينجا دلهم برنامه خود را آغاز کرد. او به منظور تشويق زهير، چنينگفت: «سبحان الله! فرزند رسول خدا از تو دعوت ميکند که به يارياش بشتابي. اما تو درقبول دعوت او ترديد به دل راه ميدهي! چه ميشود که سخنش را بشنوي و هرچه زودترخود را به او برساني»!
زهير به تشويق اين بانوي قهرمان، در سپاه امام حسين با شور و اخلاص جنگيد و ميمنه سپاه را برعهده گرفت. سرانجام پس از کشتن 120 نفر، به شهادت رسيد.
دلهم، کفني به غلام زهير داد که برو آقاي خود را کفن کن. غلام که به قتلگاه رسيد و بدن امام حسين را برهنه ديد، با خود گفت بدن آقاي خود را کفن کنم و بدن امام حسين برهنه بماند؟ هرگز چنين کاري نکنم. سپس کفن را بر حسين پوشانيد و براي زهير کفن ديگري تهيه کرد.
فصل چهارم نقش زنان در حماسه عاشورا
حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند كه مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلتبار ترجيح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاريخ سبز بماند.
در اين حماسه خونين بيشتر به نقش آفرين مردان و يارانى كه در ركاب حضرت به فوز عظيم شهادت نايل شدند توجه شده است و نقش زنان كمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زينب كبرى (س) و نقش وى در پيام رسانى صحبتشده است و نقش ديگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از اين رو در اين مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسهساز در نهضت عاشورا مىپردازيم.
بدون ترديد در طول تاريخ اسلام و به ويژه تشييع زنان از سهم بسزايى برخوردار بودهاند و عاشورا نيز برههاى از همين تاريخ سراسر صبر و ايثار و مقاومت و خودآگاهى است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانيان نشان دادند كه از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مىپندارند، زن مسلمان نه عروسك حرمسرا و نه موجودى به دور از واقعيتها و مسايل اجتماعى و سياسى و نظامى است و تاريخ عاشورا بيانگر اين واقعيت است، چنانكه زمانى كه افرادى چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقيم راه را گم كردند و افرادى چون زهير بن قين كه در يارى امام دچار ترديد شده بودند، زنانى چون دلهم ( همسر زهير ) شوهرش را به يارى امامش دعوت كرد و او را از تنگناى امتحان سرفراز بيرون آورد. نيز زنانى چون ام وهب و بانوى غيريه قاسطيه كه شجاعت در ركابشان مردانگى آموخت.در حقيقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاويد خواهد ماند و آنان براى هميشه تاريخ بر بار شيعه بهترين الگوى ايمان و ايثار و اخلاص و فداكارى خواهند بود.
زنان در عاشورا
نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است كه به بعضى از آنها اشاره مىشود:
1- مشاركت در جهاد
شركت در جبهه پيكار و همدلى با نهضت مردانه امام حسين(ع) و مشاركت در ابعاد مختلف آن، از جلوههاى اين حضور است. از همكارى طوعه در كوفه با نهضت مسلم و همراهى همسران برخى از شهداى كربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه كوفه به جنايتهاى شوهرانشان مثل خولى نمونههايى از اين دست است.
2- آموزش صبر
روحيه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در كربلا از درسهاى نهضت عاشورا بود كه اوج اين صبورى در رفتار زينب كبرى(س) جلوهگر شد. آموزش صبر و مقاومتحماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلى شده و در طول جنگ تحميلى زنان مبارز و فداكار انقلاب اسلامى ايران نشان دادند كه آموزش صبر و مقاومت را از شير زنان كربلا به خوبى آموختهاند.
3- پيام رسانى
افشاگرى جنايات يزيديان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشتبه مدينه، به معناى پاسدارى از خون شهدا بود. افشاگرى بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهاى پراكنده صورت پذيرفت، و اگر پيام رسانى زينب كبرى(س) و بقيه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به اين روشنى براى شيعه تجلى نمىكرد و چه بسا آن واقعه عظيم عقيم مىماند.
4- روحيه بخشى
يكى از مسايل مهمى كه در هر جنگى مورد توجه بوده است، روحيه جنگاوران است و زنان اين مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى ديگر.
در كربلا نيز حضور تشويقآميز زنان در جبهه به رزمندگان روحيه مىبخشيد و همسران و مادران شهدا آنها راتشويق به يارى امام معصوم مىكردند، مانند ام وهب كه خودش وارد ميدان شد و با سر جگرگوشهاش يكى از يزيديان را به هلاكت رساند و اين روحيه بخشى بعد از چهارده قرن در هشتسال مقاومت جنگ ايران عليه كفر باعثشد كه زنان ايرانى درسى را كه از زينب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.
5- پرستارى
رسيدگى به بيماران و مداواى مجروحان از ديگر نقشهاى زنان در جبههها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستارى و مراقبتحضرت زينب (س) از امام سجاد(ع) يكى از اين نمونههاست.
6- مديريت
بروز صحنههاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شكوفا مىسازد. نقش حضرت زينب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستى كاروان اسرا، درس مديريت در شرايط بحران را مىآموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدايت كرد و با هر اقدام، خنثى كننده نتايج عاشورا از سوى دشمن مقابله كرد و نقشههاى آنان را خنثى ساخت.
7- حفظ ارزشها
درس ديگر زنان قهرمان در كربلا، حفظ ارزشهاى دينى و اعتراض به هتك حرمتخاندان نبوت و رعايت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بيت، با آنكه اسير بودند و لباسها و خيمههايشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض ديد تماشاچيان بودند، اما اعتراضكنان، بر حفظ عفاف تاكيد مىورزيدند. ام كلثوم در كوفه فرياد كشيد كه آيا شرم نمىكنيد براى تماشاى اهل بيت پيامبر جمع شدهايد؟ وقتى هم در كوفه در خانهاى بازداشتبودند، زينب اجازه نداد جز كنيزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در كاخ يزيد نيز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض كرد و فرمود: «آمن العدل يابن الطلقاء تخد يرك حرائرك و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا قد هتكتستورهن و ابديت وجوههن يحدوبهن الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهن اهل المناهل و المكاتل و يتصفح وجوههن القريب و البعيد و الغائب و الشهيد»
اى پسر آزاد شده، آيا در پشت پرده قرار دادن زنان و كنيزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسير از عدل است. تو پرده آنان را دريدى، چهرههايشان را آشكار ساختى، از شهرى به شهرى مىرانى، رهگذران و بامنشينهابه تماشايشان مىايستند و آشنا و بيگانه و حاضر و غايب به سيماى آنان خيره مىشوند.
8- تغيير ماهيت اسارت
آنان اسارت را به آزادى تبديل كردند و در قالب اسارت، به اسيران واقعى درس حريت و آزادگى دادند و مفهوم اسير در اذهان را به گونهاى ديگر تغيير دادند.
9- عمق بخشيدن به بعد عاطفى و تراژديك كربلا
گريهها، شيونها، عزادارى بر شهدا و تحريك عواطف مردم به ماجراى كربلا عمق بخشيد و بر احساسات تاثير گذاشت و از اين رهگذار ماندگارتر شد.
فصل پنجم
نقش زنان پس از عاشورا
نقش زن پس از عاشورا
پس از واقعه تلخ عاشورا، رسالت سنگین بانوان کاروان حسینی آغاز گردید . آنان با وجود شرایط سخت جسمی و روحی، می بایست از اندیشه و کلام و احساس یاری گرفته و با خطبه های پرشور خویش، مردمی که در عمق نادانی به سر می بردند را از حقانیت راه امام حسین ( علیه السلام) و مظلومیت ایشان آگاه سازند و به رهبری زینب ( علیهاالسلام)، به نشر معارف اسلام و رساندن پیام شهیدان بپردازند تا اسلام را از هدم و زوال نجات بخشند . این جاست که به هدف والای امام حسین ( علیه السلام) از همراه نمودن زنان و کودکان، با خویش پی می بریم .
شهید مطهری می فرمایند: «… ابا عبدالله ( علیه السلام) اهل بیت خودش را حرکت می دهد، برای این که در تاریخ رسالتی عظیم را انجام دهند . برای این که نقش مستقیمی در ساختن این تاریخ عظیم داشته باشند، اما با قافله سالاری زینب، بدون آن که از مدار خودشان خارج شوند، از عصر عاشورا زینب (علیهاالسلام) تجلی می کند و از آن به بعد به او واگذار شده بود»1
فعالیت ها و حماسه زن عاشورایی را پس از قیام، می توان به دو بخش تقسیم نمود:
1-حماسه آفرینی زینب ( علیهاالسلام)، در نهضت عاشورا
2-نقش و فعالیت سایر بانوان، در این نهضت
حماسه آفرینی زینب ( علیهاالسلام) در نهضت عاشورا
همان گونه که می دانیم، حفظ و نگهداری یک نهضت و انقلاب، از انجام آن مهمتر است . حضرت زینب ( علیهاالسلام) بعد از حادثه جانسوز دهم محرم الحرام سال 61 هجری، پیام رسای خویش را از دشت خونین کربلا برای مسلمانان ابلاغ نمود و آن را برای همیشه در تاریخ، زنده نگاه داشت .
البته، حضور و نقش عظیم آن حضرت در نهضت کربلا، منحصر به بعد از قیام نیست، بلکه ایشان از ابتدای راه، حضوری فعال و تعیین کننده در انقلاب حسینی داشتند . همیاری حضرت زینب ( علیهاالسلام) با امام حسین ( علیه السلام) در انجام مسؤولیت ها را می توان بزرگترین نقش آن حضرت، تا قبل از ظهر عاشورا دانست . آن حضرت به عنوان امین امام، بخش وسیعی از مسؤولیت ها و امور کاروان را بر عهده داشت، تا امام ( علیه السلام) فرصت و فراغ بیشتری برای آماده سازی قیام داشته باشد.
اما اصلی ترین وظیفه حضرت زینب ( علیهاالسلام)، بعد از ظهر عاشورا، متجلی می شود . اگر نبود آن عالمه غیر معلمه در کربلا، نه تنها انقلاب امام حسین ( علیه السلام) دستخوش تحریف می گردید، بلکه اسلام نیز در معرض خطری جدی قرار می گرفت . تبلیغ پیام شهادت، سرپرستی قافله اسرا، پرستاری از امام سجاد ( علیه السلام)، حفظ و حراست زنان و کودکان، و … مسؤولیت های سنگینی بود که آن حضرت پس از قیام عهده دار بود .
سخنرانی حضرت زینب ( علیهاالسلام)، در بارگاه ابن زیاد و یزید، آن چنان شورانگیز بود که ارکان حکومت اموی را به لرزه انداخت . سخنان پرشور او در تشریح اهداف انقلاب حسینی و بیان اوضاع اندوهبار روز عاشورا، دسیسه ها و جنایات رژیم را برملا نمود . روشنگری های آن حضرت، توانست جامعه چشم و گوش بسته آن زمان را بیدار کند . پیامد تلاش های حضرت زینب) علیهاالسلام) انقراض حکومت اموی و جلوگیری از اتلاف خون پاک شهدای کربلا، و در نتیجه، احیای مجدد اسلام بود .
و مدینه1، به افشاگری بنی امیه اقدام نمود و چهره کریه شان را به مردم نشان داد; و این خود قیامی دیگر شد، برای براندازی دستگاه فاسد خلافت . خطابه های پرشور حضرت زینب ( علیهاالسلام) هراسی عظیم در دل بنی امیه پدید آورد و به همین جهت، ایشان را به مصر تبعید نمودند2; اما غافل از این که این زن فصیحه بلیغه پیام شهادت را به مصر نیز خواهد برد، و سرانجام، این اسطوره صبر و ایثار در 15 رجب سال 62 هجری، در تبعید، به ملکوت اعلی پیوست.3
گر چه زینب ( علیهاالسلام) اندکی بیش، پس از واقعه جانسوز کربلا زندگی نکرد، ولی در همین مدت اندک، کنگره های کاخ ستم را فرو پاشید، و پیام عاشورای امام حسین ( علیه السلام) را تا ابد ماندگار کرد .
نقش سایر زنان پس از قیام
غیر از زینب ( علیهاالسلام)، عده دیگری از زنان نیز بودند که به رهبری و مدیریت حضرت ( علیهاالسلام)، کارهای تبلیغی و فرهنگی بسیاری پس از حماسه عاشورا انجام دادند که تاثیر زیادی بر جامعه آن روز داشت و چه بسا اثرات آن تا به امروز ادامه دارد .
نقش آفرینی زنان را پس از قیام عاشورا، از دو بعد عمل و گفتار، می توان مورد بررسی قرار داد:
1-نقش عملی زنان پس از قیام عاشورا
بعد از به پایان رسیدن جنگ، زنان در عرصه عمل، نسبت به فاجعه ای که از سوی دستگاه غاصب یزید بر امام حسین ( علیه السلام) و یارانش وارد شده بود را به شدت محکوم نمودند . و جالب این که اکثر این زنان، کسانی بودند که شوهرانشان در سپاه کوفه، بر علیه امام به مبارزه پرداخته بودند که در ذیل به چند نمونه از آن ها می پردازیم .
- زنی از قبیله بنی بکر
بعد از ظهر عاشورا، زنی از قبیله بنی بکر که همسرش در لشکر عمر بن سعد بود، از وضعیت اسراء متاثر شده، شمشیر به دست می گیرد و به سوی سپاه کوفه هجوم می برد و به قوم خود می گوید: «ای آل بکر! دختران رسول خدا را غارت کنند، در حالی که جز خدا پناهگاهی ندارند; برای خون های رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قیام کنید»همسرش او را از آن کار منع کرد و به اردوگاه باز گرداند1 .
- زنان بنی اسد
پس از پایان جنگ، بدن های مطهر شهدا بر روی زمین تفتیده کربلا مانده بود، و هیچ کسی جرات نداشت که برای دفن و کفن اجساد قدم بردارد; چرا که طبق دستور عمر سعد، ماموری بر بدن ها گمارده شده بود . در این وضعیت، زنان قبیله بنی اسد که در نخلستان های نزدیک کربلا بودند، با بیل و وسایل دیگر، به سوی میدان هجوم بردند . مردان آن ها با دیدن حرکت شجاعانه زنان، به کمک آمدند و به کفن و دفن شهیدان پرداختند2.
- ام عبدالله
او همسر «مالک بن نسیر» بود . شوهر او در روز عاشورا با شمشیر بر سر مبارک امام ضربتی زد و عرقچینی که بر سر امام بود، پاره شد و امام مجروح گردید . پس از جنگ، او عرقچین را به خانه آورد و به همسرش داد تا آن را بشوید . اما ام عبدالله گفت: «به غارت رفته پسر دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را به خانه آورده ای؟ آن را از پیش من ببر.1 و این زن، بدین گونه اعتراض خویش را به عمل قبیح کوفیان و همسرش اعلام داشت .
نوار همسر خولی
پس از آن که خولی بن یزید اصبحی سر مبارک امام را برای کسب جایزه به کوفه آورد، ابتدا آن را به خانه برد . همسرش در نهایت اعتراض، شوهرش را طرد و نسبت به او ابراز انزجار نمود . سپس به حیاط رفت و نزدیک سر مبارک امام تا صبح بیدار نشست . در کتب تاریخی، از مشاهدات وی در این شب، نسبت به حضور فرشتگان برای تکریم و تقدیس سر مبارک امام مطالبی آمده است.2
- زنان آل ابی سفیان
سخنرانی ها و خطابه های پر شور حضرت زینب ( علیهاالسلام)، در مجلس ابن زیاد و یزید، موجب گردید که زنان آل ابی سفیان از این واقعه متاثر شده، مراسم نوحه سرایی و گریه و شیون برای امام حسین ( علیه السلام) و یارانش بر پا دارند3 . و بدین ترتیب، انزجار و اعتراض خویش را نسبت به عمل مردان ناجوانمرد خود اعلام دارند.
- هند همسر یزید بن معاویه
پس از افشاگری زینب کبری ( علیهاالسلام)، هند که از واقعه تلخ عاشورا سخت متاثر و ناراحت شده بود، به همسرش در مورد به شهادت رساندن امام حسین ( علیه السلام) اعتراض نمود و گفت: «ای یزید! آیا تو دستور داده ای سر حسین فرزند رسول خدا را از تن جدا کنند و بالای نیزه برند؟ آیا تو فرزند فاطمه را کشتی؟ یزید مضطرب شد و برای گریز از کاری که کرده بود، گفت: «… خدا بکشد ابن زیاد را که او را کشت، من به کشتن او راضی نبودم»1 نکته قابل تامل در این مطلب، انزجار هند، همسر یزید، از حرکت شوم همسرش می باشد که با این اعتراض، ضربه سختی بر حکومت شوهر خود وارد کرد .
این ها نمونه هایی از واکنش زنان کوفه و شام به عملکرد مردانشان بود . اما بانوان دیگری هم با کردار خویش، در جبهه ای تبلیغی به مبارزه علیه آل ابی سفیان پرداختند . ایشان از همراهان و پیروان امام حسین ( علیه السلام) بودند، که با اقدامات هوشیارانه، اعتراض خویش را بیان نمودند .
- رباب همسر امام حسین ( علیه السلام)
رباب همسر امام حسین ( علیه السلام)، دختر «امرء القیس بن عدی بن اوس » بود . او در کربلا حضور داشت و شاهد شهادت همسر و فرزند شیر خواره اش علی اصغر بود . وی پس از کربلا و
اسارت، در مدینه ساکن شد2 .
در برخی روایات آمده است که در بازگشت اسرا به مدینه، رباب دستور داد تا سقف خانه اش را بردارند و خود و دخترش سکینه، در خانه بی سقف روزگار گذراندند . چون به او گفته می شد که از زیر آفتاب سوزان برخیز . با گریه و شیون می گفت: من با چشمان خود حسین ( علیه السلام) را دیدم که گرمی آفتاب، بدن او را می گداخت3 .و این خود نوعی مبارزه و قیام علیه ستم یزید و عمالش بود . رباب با این حرکت، به تحریک احساسات و عواطف مردم پرداخت، تا زمینه را برای قیام های دیگر مردمی فراهم سازد .
- زنان مدینه و بنی هاشم
بعد از واقعه کربلا، زنان مدینه، بر سر قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفتند و مراسم عزاداری برپا نمودند1 .آنان بدون هیچ هراسی از دستگاه حاکمه، با شور و شعور، دست به اقدامی مهم زدند . آنان با رفتن بر سر قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، با زیرکی و تیزبینی، به همه نشان دادند که این فرزند رسول خداست که به شهادت رسیده است . و پس از آن تا یک سال، روز و شب، در مدینه نوحه سرایی می کردند2 .
امام صادق ( علیه السلام) نیز در این زمینه می فرمایند: پس از واقعه کربلا، هیچ زن هاشمی، سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد . دودی نیز از خانه بنی هاشم برنخاست تا پنج سال که عبیدالله بن زیاد کشته شد3 .و این نشانگر نقش اساسی و مهم زنان در حفظ و تداوم نهضت حسینی بود . اینان با عزاداری های پی در پی، در حقیقت، به مبارزه علیه حکومت بیدادگر یزید برخاستند و با حرکت های مثبت که در نهایت لطافت و ظرافت انجام می شد، در اذهان تاثیر به سزایی گذاشتند .
زنان انصار1 نیز به همراهی زنان بنی هاشم، زمینه را برای شروع مبارزاتی نو بر ضد دستگاه بنی امیه فراهم ساختند، و با شعور دینی و سیاسی خویش، گامی بلند در احیای نهضت عاشورا برداشتند .
2- نقش سخنرانی و خطابه های زنان پس از قیام
علاوه بر اقداماتی که زنان در عرصه عمل انجام دادند، خطابه ها و سخنرانی های بانوان هاشمی را می توان مهمترین عامل برای روشنگری مردم و براندازی حکومت یزید دانست; چرا که اگر نبود این افشاگری ها، جامعه خفته آن روز متحول نمی گردید و ندای حق طلبی و ستیز علیه ستم، بلند نمی شد .
همان گونه که گذشت، امام سجاد ( علیه السلام) و زینب کبری ( علیهاالسلام) بزرگترین نقش را در این زمینه ایفا کردند . آن ها با اخطارها، هشدارها و بیدار باش ها، ضربه سنگینی بر آل امیه وارد نمودند . اما دیگر زنان هاشمی نیز که در نهایت فصاحت و لاغت بودند، نقش مهمی در خنثی سازی تبلیغات مسموم اموی داشتند . زنانی چون ام کلثوم2 و فاطمه صغری دختر3 امام حسین ( علیه السلام) و… . نکته قابل ذکر این که طبق آمار تاریخی،4 زن در روز عاشورا، از سپاه و کاروان امام حسین به اسارت درآمدند، که از این عده 6 نفر غیر هاشمی و بقیه، زنان بنی هاشم بودند .5
اسارت این بانوان اگر چه اجباری و ناخواسته بود، ولی آن ها را در موقعیتی قرار داد که توانستند پیام خود را به گوش مردم برسانند . آنان هر جا رسیدند، از فرصت ها سود جسته، وقایع کربلا را بازگو کردند . خطبه های پرنفوذ این بانوان بزرگوار، که مصداق نیکوی امر به معروف و نهی از منکر است، چنان تاثیری بر اذهان خفته مردم گذاشت که زمینه ساز تحولاتی عظیم و قیام هایی چون قیام توابین و قیام مختار گردید .
علاوه بر آن، این سخنرانی ها و روشنگری ها، دستاوردهای مهم دیگری نیز داشت که رسوا ساختن دستگاه حاکم، دادن روح مقاومت و ایستادگی به مردم، ایجاد وحدت و یکدلی در بین مردم جهت مبارزه و قیام، بیداری افکار و اندیشه ها، تهیه عوامل سقوط رژیم، توسعه معارف اسلامی، ایجاد ارزش های اخلاقی جدید و … از جمله این دستاوردهاست .
تامل درباره شخصیت و موقعیت هر یک از این زنان، می تواند عظمت و بزرگی اقدامات شایسته آنان را جلوه گر نماید و درسی باشد برای زنان در عصرهای مختلف، برای وصول به اهداف عالیه اسلام .