? جن گیری بود که دو جن در تسخیرش بودند. جناب شیخ عبدالکریم حامد او را نصیحت میکرد که آنها را رها کند و میفرمود: این کار گناه است ؛ زیرا این جن ها باید بندگی خدا را بکنند نه این که در اختیار تو باشند .جن گیر هم میگفت : برو و کاری به من نداشته باش! جناب شیخ بازهم موعظه اش کرد ولی جن گیر ، ایشان را تهدید کرد که جن هایش را به سراغ وی میفرستد.جناب شیخ فرمود : مانعی نیست !جن هایت را بفرست!
? شب که ایشان به منزل رفتند دیدند آن دو جن بالای اتاق نشسته اند. ایشان بدون اینکه کاری انجام دهند فقط دو مرتبه گفتند : من خدا را دارم . یک مرتبه هر دو جن میسوزند و از بین میروند. فردا که جن گیر ، مرحوم حامد رادیده بود با دلی شکسته گفته بود :چرا جن های مرا سوزاندی و مرا دسته خالی گذاشتی؟جناب شیخ هم فرموده بودند: من تنها دو بار گفتم : #من_خدا_را_دارم ، خدای منان هم به فریاد من رسید و آنها را نابود کرد.