گالری: "مناسبت ها"


سلام بر تو اى رسول خدا
سلام بر تو اى پيغمبر خدا
سلام بر تو اى محمد فرزند عبداللّه
سلام بر تو اى خاتم پيمبران
گواهى دهم كه تو فرمان رسالت خود را از جانب حق به خلق رسانيدى

واپسين لحظات رحلت پيامبر اکرم (ص)

لحظات غمباري است. حال رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) رو به وخامت گذاشته. نزديکان در کنار بستر ايستاده اند زهرا (عليها السلام)هم آنجاست. او با چشماني اشکبار لحظات واپسين حيات پدر را نظاره مي‌کند و ناله سر مي‌دهد و اينگونه با خود شعري از ابوطالب را که در وصف پيامبر خدا (ص) است، زمزمه مي‌کند:

“او آبرومندي است که به آبرويش از ابر باران خواسته مي‌شود. او فريادرس يتيمان و نگهبان بيوه زنان است."(1)

پيامبر اکرم (ص) که در بستر خويش شاهد اين ماجراست، دختر خود را تسلا مي‌دهد و مي‌فرمايد: “دخترم؛ بعد از اين تو را به خدا مي‌سپارم. فاطمه جان؛ در سوگ من جامه خود مدريد، صورت نخراشيد و فقط آن چه در مرگ پسرم ابراهيم(2) گفتم؛ بگوييد: “چشم گريان است و قلب دردناک ولي آن چه خداي را به خشم آورد نگوييم. ‌اي ابراهيم ما همگان در مرگ تو اندوهگين هستيم."(3)

سپس با صدايي که به سختي از سينه بيرون مي‌آيد، مي‌فرمايد: “دخترم؛ فاطمه ام! هم اکنون اين آيه از قرآن را بخوان:(4)

“محمد فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگان ديگرى نيز بودند؛ آيا اگر او بميرد و يا کشته شود، شما به عقب برمى‏گرديد؟ …"(5)
سپس فرمود: “دخترم نزديک بيا و آن قدر نزديک بيا که جز تو کسي صداي مرا نشنود."(6) سپس زمزمه‌اي در گوش فاطمه (عليها السلام)فرمود که او گريان شد.

مجددا در گوش او زمزمه‌اي ديگر فرمود که در اين لحظه فاطمه (عليها السلام)شادان گرديد؛ آنچنان که خنده بر لبان مبارکش نقش بست.(7)

سپس رسول خدا(ص) فرمود: “برادرم را صدا بزنيد که بيايد. پيامبر اکرم (ص) براي مدت طولاني با علي (ع) صحبت کرد(8) تا اين که حال آن حضرت رو به ضعف نهاد.

در اين لحظه امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) که کودکان خردسالي بودند گريه کنان بر رسول خدا (ص) وارد شدند و خود را بر روي سينه حضرت انداختند.
اميرالمؤمنين (ع) خواست بچه‌ها را بلند کند که پيامبر (ص) فرمود: “علي جان! آنها را به حال خود بگذار تا من آنان را ببويم و آنان هم مرا ببويند و من از آنان توشه بگيرم و آنها هم از من توشه بردارند.”

لحظه احتضار فرا رسيد. رسول خدا (ص) به اميرالمؤمنين (ع) فرمود: “سر مرا در دامان خود قرار ده؛ زيرا امر خدا فرا رسيده است. بعد از مرگم تجهيز مرا بر عهده گير و بر من نماز بخوان و از من جدا مشو تا اين که مرا در مرقدم قرار دهي و از خداوند متعال در اين امور ياري طلب.”

پيامبر اکرم (ص) اين جملات را فرمود ، بدرود حيات گفت و به نزد پروردگارش عروج نمود. در اين لحظه اميرالمؤمنين (ع) فريادي برآورد(9)

آري! غمبارترين لحظه تاريخ بشري اين گونه رقم خورد و برترين خلق خدا اين گونه خاک را به سمت افلاک بدرود گفت و عالميان را عزادار خويش کرد.


———————-
برگرفته از کتاب “سياه ترين هفته تاريخ (رويدادهاي 4 روز قبل و 3 روز بعد از رحلت پيامبر)” تاليف: علي محدث” (با تلخيص و اضافات)
1ـ “و ابيض يستسقي الغمام بوجهه ثمال اليتامي عصمة للارامل” (اصول کافي، جلد
1، صفحه 449)
2ـ ابراهيم فرزند پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم)که در سال هشتم هجري به دنيا آمد و در 18 ماهگي به علت بيماري از دنيا رفت.
3ـ جلاء العيون مجلسي (تحقيق شبّر)، جلد 1، صفحه 90
4ـ در حقيقت منظور رسول خدا (ص) از امر به تلاوت اين آيه، يادآوري اين نکته است که امروز، روز تحقق اين آيه است.
5ـ سوره آل عمران، آيه 144
6ـ سيرة المصطفي، هاشم معروف، صفحه 717
7ـ بعد از وفات پيامبر اکرم (ص)، عايشه از حضرت فاطمه (عليها السلام)پرسيد: پيامبرخدا (ص)در آخرين لحظات چه گفت که تو گريان گشتي و سپس چه گفت که شادمان شدي؟” فاطمه زهرا (عليها السلام)فرمود: “بار اول مرا از مرگ خود خبر داد که ناراحت شدم و بار دوم به من فرمود تو اولين شخصي از خانواده من هستي که به من ملحق مي‌شوي.” (تاريخ ابن اثير، جلد 2، صفحه 322 ـ طبقات ابن سعد، جلد 2، صفحه 247و .)
8ـ بعدها به اميرالمؤمنين (ع)عرض شد: پيامبر اکرم (ص)چه سخني با شما گفت؟ حضرت فرمود: 1000 باب علم به روي من گشوده شد که از هر بابي 1000 باب ديگر گشوده گردد و به من دستوراتي داد که به آن عمل خواهم نمود، ان شاء الله. (کشف الغمه، جلد 1، صفحه 18)
9ـ طبقات ابن سعد، جلد 2، صفحه 263
———————-

التماس دعا

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: مناسبت ها

دوستان عزيز من سلام

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: مناسبت ها