اگر ایمانیست به خداوند…چه نیازست به کفش قرمز؟
بی شَک پروردگارم در آسمان چیز هایی برایم اماده کرده است
که هیچ کفش جلب توجه کننده ای نمی توانند جایش را بگیرد…
آغوش خداوند باز است…
با کفش های پاشنه دار نمی شود از پله های آسمان بالا رفت..مراقب باشیم
اسمش شد مــــــــــــــــــــــــد!!
شلــــوار لــــــــــــی را برایمان فرستادند، اوایل زیاد هم بد نبود…
بعد شد آفــــــــــــــــــت غیــــــــــرت و حــــــــیا
پسرانه اش از بالاکوتاه شد و دخترانه اش از پایین
چادر شد مانتو های بلند، مانتو ها ذره ذره آب رفت…!!
حالا دیگر باید آن را بلــــــــــــــــــوز نامید
چادر چادری ها هم کم کم تبدیل ب شنل شده
یا انقدری نازک ک بودنش طعنه ایست ب نبودنش
حالا دیگر شلـــــوار جایش را ب ساپــــــــــورت داده
روسری ها هم ک از عقب و جلو اب رفته!!
مانده ام فردا فرزندان این نســــــــل هنوز هم
مــــــــــــادر
را اسوه پاکی و
پـــــــــــــدر
را مظهر مردانگی میدانند؟
کاش مردان حرمت مرد بودنشان را بدانند و زنان شوکت زن بودنشان را…
کاش مردان همیشه مرد باشند و زنان همیشه زن…
پيره زني آمد خدمت « حاج شيخ رجب علي خياط تهراني» ( كه اهل مكاشفه بود) و گفت:
آقا پسرم جوان است و مريض شده هر چه حكيم و دوا كرده ام بي فايده بوده و تمام اطبأ جوابش كرده اند؛ يك فكري بكنيد.
گفت:« حاج شيخ رجب علي» در آن وقت سرحال بود.
شيخ سرش را پائين انداخت لحظاتي تأمّل كرد، بعد فرمود:
پسرت سلّاخ است گفت: بله.
شيخ فرمود: خوب نمي شود، گفت: چرا؟
فرمود: بخاطر اينكه گوساله اي را جلوي مادرش كشته، و پسر شما دو سه روز بيشتر زنده نيست، ( دل سوزانده آنهم دل يك حيواني و آنهم مادرش آه كشيده) و ميمرد.
مادر جوان گفت: آشيخ يك كار بكن پسرم نميرد و بعد شروع به گريه كرد.
آشيخ فرمود: آخه من چه كار كنم دست من كه نيست. ايشان دل سوزانده و آه آن حيوان گرفته و بعد آن جوان هم مرد.
.
.
.
.ببينيد اين دل يك حيواني را سوزانيد و به اين روز افتاد و آن وقت تو دل انسان كه اشرف كائنات است مي رنجاني و بدرد مي آوري، واي بحال آن آدم هايي كه دل انسانها را بسوزانند، جواب خدا را چه مي خواهند بدهند. اي مردم مواظب باشيد…
حاج آقا فاطمی نیا
قَالَ امیر المومنین (عليه السلام):
اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ يَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ يَتَكَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ يَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ يَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ .
و درود خدا بر او فرمود: از ویژگیهای انسان در شگفتی مانید، كه با پاره ای (پی)می نگرد، و با (گوشت)سخن می گوید، و با (استخوان)می شنود، و از (شكافی)نفس می كشد!!
لباسهای خیس به تنمون سنگینی می کرد… ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی ها بود. همهمه بسیجی ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود…
حالا گونی هایی رو که عراقی ها پله وار زیر کوه چیده بودند از گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر…
بچه ها از کت و کول هم بالا می رفتند که از شر باران خلاصی یابند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسانند.
انگار یه گونی، جنسش با بقیه فرق داشت. لیز و سُر نبود… بسیجی ها پا روش می گذاشتند ومی پریدند اون ور آب و بعد داخل غار. اما گونی هر از گاهی تکان میخورد!!
شاید اون شب هیچ بسیجی ای نفهمید که علی آقا فرمانده شون پله شده بود برای بقیه… حدود یکی دو نفر هم که متوجه شدیم، دم غار، اشکهایمان با باران قاطی شده بود…
آیا حضرت خدیجه(س) قبل از ازدواج با رسول خدا(ص) همسری داشته است؟ و چگونه امکان دارد که حضرت خدیجه(س) در سن 60 سالگی حضرت زهرا(س) را به دنیا آورده باشد؟
پرسش
الف. از نظر تاریخی، آیا درست است که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم (ص) ازدواج کرده بودند و از شوهر قبلی خود فرزندانی داشتند؟ ب. اختلاف سنّی بین پیامبر و حضرت خدیجه چقدر بوده است؟ ج. حضرت خدیجه(س) در حالی حضرت زهرا(س) را به دنیا آورد که عمرش 60 سال بود (5 سال بعد از بعثت)، چگونه زنی در سن یائسگی (بدون معجزه ) میتواند بچهای به دنیا آورد؟
پاسخ اجمالی
در بارهی اینکه آیا حضرت خدیجه(س)، قبل از ازدواج با پیامبر اسلام(ص)، ازدواج دیگری داشتهاند، در منابع اسلامی دو نظریّه وجود دارد:
الف. عدهای از مورّخان بر این عقیدهاند که اول زنى که پیامبر اکرم(ص) با او ازدواج نمود خدیجه دختر خویلد بود، سن شریف رسول خدا(ص) در هنگام ازدواج، 25 سال و بنابر مشهور سن حضرت خدیجه حدود 40 سال بوده است؛ بنابراین پانزده سال با رسول خدا(ص) اختلاف سنی داشتهاند. همسران قبلی حضرت خدیجه، دو نفر به نامهای عتیق بن عایذ مخزومى و بعد از او ابو هاله اسدى بوده است که ثمرهی ازدواج با همسر اول دختری بوده و از همسر دوم، پسری به نام هند داشته است که بعد از ازدواج رسول خدا(ص) با خدیجه(س)، پیامبر(ص) سرپرستی هند را به عهده گرفت.
گفتنی است؛ برخی از مورّخان سنین دیگری مانند 28،[1] و 35،[2] سالگی را سن ازدواج خدیجه(س) شمردهاند.
ب. اما به عقیده برخی دیگر از مورّخان، حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص)، ازدواج دیگری نداشت. آنان می گویند آنچه این نظر را تأکید می نماید این است که در برخی کتاب ها تصریح شده است، رقیه و زینب دختران هاله خواهر خدیجه بوده اند.[3] برای اطلاع بیشتر در باره این موضوع، به کتاب های تاریخی که در این زمینه نوشته شده است مراجعه کنید.[4]
ج. همانطور که در پرسش آمده، از دیدگاه برخی مورّخان هنگامیکه حضرت خدیجه(س)، حضرت فاطمه(س) را باردار شد پنج سال پس از بعثت نبوده و آن را بعید میشمارند؛ زیرا عمر حضرت خدیجه(س) در این زمان که 60 سال بود، امکان آبستنی به او نمیداد. اما این نظریّه به دلایلی صحیح نیست:
1. از لحاظ علمی هیچ مانعی ندارد که زنی در سن شصت سالگی وضع حمل نماید، به ویژه که خدیجه(س) از زنان قرشی بود که به سلامت جسمانی و دیر یائسگی شهرت دارند.
2. برای رفع امکانناپذیری بارداری در چنین سنینی، یادآور میشویم که قرآن کریم بعد از اینکه به همسر ابراهیم(ع)، ساره، بشارت ولادت اسحق و یعقوب فرزند اسحق(ع) را میدهد، از زبان وی که از روی تعجب سخن میگفت، نقل میکند: «گفت: اى واى بر من! آیا من فرزند میآورم در حالیکه پیر زنم، و این شوهرم پیر مردى است؟! این راستى چیز عجیبى است!».[5] بنابر این، میتوان گفت تولد حضرت زهرا(س) از حضرت خدیجه در سن 60 سالگی به امر و ارادهی الهی بوده است، و روایاتی نیز هست که این احتمال را تأیید میکنند؛ مانند اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هنگامى که به آسمان عروج کردم، جبرئیل دستم را گرفته وارد بهشت نمود و خرمایى بهشتى به من داد، پس خرما را خوردم و در اثر آن نطفهاى در بطن من پدیدار شد، هنگامیکه به زمین بازگشتم، با خدیجه همبستر شدم و خدیجه به فاطمه حامله گردید، پس فاطمه حوریّهاى به شکل انسان است و من هرگاه مشتاق بوى بهشت میشوم، بوى دخترم فاطمه را استشمام میکنم».[6]
[1]. عماد الدین عامری، یحیى بن ابى بکر، بهجة المحافل و بغیة الأماثل، ج 1، ص 48، دار الصادر، بیروت، بیتا.
[2]. ابن کثیر دمشقى، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 2، ص 295، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ و ر.ک: عاملی، جعفر مرتضى، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج 2، ص 115 و 116، دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1426ق.
[3] ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 139، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ سوم، 1390ق؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج 22، ص 191، مؤسسة الوفاء، بیروت، لبنان، 1404ق؛ إربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج 1، ص 510، مکتبه بنی هاشمی، تبریز، 1381ق؛ ابو على بلعمى، تاریخنامه طبرى، ج 2، ص 757، تهران، 1373ش.
[4] مانند: عربى، حسین على، تاریخ تحقیقى اسلام، ج 1، ص 281 - 284، مؤسسه امام خمینى، قم، 1383ش.
[5]. هود، 72.
[6]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 461، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376ش.