گالری: "دینی مذهبی"

روایتگری_شهید_نیری

? یک بار برنامه ها تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه میکردم. حالت او تغییر کرده بود. گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول صحبت با پروردگار است.

? قنوت نماز او طولانی شد. آنقدر که برای من سؤال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم. از او پرسیدم: احمد آقا توی قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جوابهایش فکر میکرد. برای همین کمی فکر کرد و گفت: نه ، چیز خاصی نبود. میخواست طبق معمول موضوع را عوض کند ؛ اما آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزند:

? «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمیدانی چه خبر بود! آنچه که از زیباییهای بهشت و عذابهای جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و…»

? کتاب عارفانه ص 37

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: دینی مذهبی • کلیدواژه ها: قنوت_نماز

همیشه برای مشورت به سراغ افراد موفق نروید
گاهی پای صحبت شکست‌خورده‌ها بنشینید
آن‌ها دام‌های واقعی را به شما نشان می‌دهند

═══✼ ? ? ? ✼═══

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: دینی مذهبی • کلیدواژه ها: مشورت

گاهی پیش میاد
برای داشتن بعضی چیزها تو زندگیمون خیلی عجله می کنیم
و وقتی نمیشه احساس نا امیدی می کنیم.
اماهر چیزی زمانی داره و حکمتی پشتش هست که ما نمی دونیم..
پس صبور باشیم.

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: دینی مذهبی • کلیدواژه ها: عجله_ناامیدی

خاطره_ای_بسیار_شنیدنی

از علامه_حسن_زاده_آملی

… در آمل در مسجد سبزه میدان مشغول درس و بحث و اقامه نماز شدم(در تعطیلات تابستان بوده که ایشان قم را ترک میکرده).
روز دوم پس از نماز به منزل آمدم. پس از ناهار آماده #استراحت شدم، ولی #بچه ها با سر و صدا و بازی نگذاشتند، من که خسته بودم با بچه ها و مادرشان دعوا کردم، در حالی که نباید #دعوا می کردم، بالاخره در محیط خانواده #پدر باید با #عطوفت رفتار کند.
پس از لحظاتی ناراحت شدم، به حدی که اشکم جاری شد. از خانه بیرون رفتم و مقداری میوه و شیرینی برای بچه ها خریدم تا شاید #دلشان را به دست آورم و از ناراحتیم کاسته شود.

#جناب_رسول الله صل الله علیه و آله و سلم فرمود: دلی را نشکن که اگر شکسته شد قابل التیام نیست، چنانچه اگر ظرف سنگینی شکست، با لحیم اصلاح نمی شد.

زمین و آسمان بر من تنگ شد و احساس کردم که نمی توانم در #آمل بمانم. از آمل بیرون آمده، به قصد عزیمت به #تبریز و محضر آقا سیدمحمدحسن الهی عازم تبریز شدم. 

در منزل ایشان پس از لحظاتی احوالپرسی اظهار داشتند: من نمی دانستم شما قم هستید یا آمل؟ لذا می خواستم نامه ای به اخوی (#علامه طباطبائی) بنویسم تا نامه را به شما برسانند. با تعجب عرض کردم: آقا چه اتفاقی افتاده که می خواستید مرا در جریان بگذاری؟ فرمودند: من خدمت آقای قاضی مشرف شدم و سفارش شما را به ایشان کردم. ولی حاج آقای #آملی! (استاد خیلی مودب بودند و مرا حاج آقای آملی خطاب می کردند) ایشان از شما راضی نبودند. با شنیدن این جمله تا لاله #گوش سرخ شدم، عرض کردم: آقا چطور؟ چرا #راضی نبودند؟
فرمودند: ایشان به من گفتند: آقای آملی چطور #هوس این را دارد در حالی که با #عائله اش اینطور رفتار می کند؟ بعد فرمود: حاج آقای آملی! داستان رفتار با #عائله چیست؟ زبانم بند آمد و #اشکم_جاری شد و بالاخره به ایشان #ماجرا را عرض کردم. فرمود: آقا! چرا؟ اینها #امانت خدا در دست ما هستند. به #قم بازگشتم و کل ماجرا را نیز خدمت آقای #علامه طباطبائی عزیز عرض کردم و ایشان هم تعجب کرد و پس از سکوت زیادی فرمود: «#آقای #قاضی_بزرگمردی_بود
? در مهربانی با خانواده، رتبه ی دیگری برای ایمان است که در تداوم و آرامش زندگی نقش اساسی دارد.

? کانال نشر فرمایشات #علامه_حسن_زاده_املی

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: دینی مذهبی • کلیدواژه ها: خاطره_آقای_قاضی

✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

? به امام‌زاده‌ها زیاد سربزنید!
این بزرگواران همچون میوه‌ها، که هر کدام یک ویتامین خاصّی دارند، هر کدامشان خواصّ و آثاری دارند.

? جرعه وصال، ص١٩

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: دینی مذهبی • کلیدواژه ها: امام_زاده_ها