امیرالمومنین امام علی علیه السلام در بخشی از خطبه قاصعه فرمودند:…..
پس اندیشه کنید (در زندگی گذشتگان) که چگونه بودند؟ آنگاه که: وحدت اجتماعى داشتند، خواسته‌هاى آنان یکى، قلبهاى آنان یکسان، و دستهاى آنان مددکار یکدیگر، شمشیرها یارى کننده، نگاهها به یکسو دوخته، و اراده ها واحد و همسو بود، آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند؟ و رهبر و پیشواى همه دنیا نشدند؟
پس به پایان کار آنها نیز بنگرید! در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگى روى آوردند، و الفت و دوستى آنان از بین رفت و سخنها و دلهایشان گوناگون شد، از هم جدا شدند، به حزبها و گروه ها پیوستند، خداوند لباس کرامت خود را از تنشان بیرون آورد، و نعمتهاى فراوان شیرین را از آنها گرفت، و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقى ماند.

متن حدیث:

قال الامام علی علیه السلام:
.. فانظروا إلی ما صاروا الیه فی اخر أمورهم حین وقعت الفرقه و تشتت الألفه و اختلفت الکلمه و الأفئده و تشعبوا مختلفین و تفرقوا متحاربین قد خلع الله عنهم لباس کرامته و سلبهم غضاره نعمته و بقی قصص أخبارهم فیکم عبرا للمعتبرین.فَانْظُرُوا کَیْفَ کانُوا حَیْثُ کانَتِ الْاءَمْلاءُ مُجْتَمِعَهً، وَ الْاءَهْواءُ مُؤْتَلِفَهً، وَ الْقُلُوبُ مُعْتَدِلَهً، وَ الْاءَیْدِی مُتَرادِفَهً وَ السُّیُوفُ مُتَناصِرَهً، وَ الْبَصائِرُ نافِذَهً، وَ الْعَزائِمُ واحِدَهً، اءَلَمْ یَکُونُوا اءَرْبابا فِی اءَقْطَارِ الْاءَرَضِینَ، وَ مُلُوکا عَلَى رِقابِ الْعالَمِینَ؟
فَانْظُرُوا إ لى ما صارُوا إ لَیْهِ فِی آخِرِ اءُمُورِهِمْ حِینَ وَقَعَتِ الْفُرْقَهُ، وَ تَشَتَّتِ الْاءُلْفَهُ، وَ اخْتَلَفَتِ الْکَلِمَهُ وَ الْاءَفْئِدَهُ، وَ تَشَعَّبُوا مُخْتَلِفِینَ، وَ تَفَرَّقُوا مُتَحارِبِینَ، قَدْ خَلَعَ اللَّهُ عَنْهُمْ لِباسَ کَرامَتِهِ، وَ سَلَبَهُمْ غَضارَهَ نِعْمَتِهِ، وَ بَقِیَ قَصَصُ اءَخْبارِهِم فِیکُمْ عِبَرا لِلْمُعْتَبِرِینَ مِنْکُمْ.

«نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲»

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: فرهنگی

شب است و چراغ هاي آسمان خاموش. بر بلنداي کوه هاي مکه ستاره اي در حال ظهور است. از دوردست ها صداي هلهله مي آيد باران نور آن چنان مي بارد که اگر چشم دلي باشد و گوش جاني، غلغله فردوسيان به وضوح شنيده خواهد شد.

اي نو رسيده جنّت! شکوهت را به تماشا نشسته ايم. بي هراس از افول، در حال لمس مهربان ترين خوشه هاي انسانيت. با تو هر چه شک به يقين مي رسد و از پس ابرهاي سياه هر که بجويد و اخلاص صرف کند به رنگين کمان لطيف دين تو خواهد رسيد.

اي صاحب مکارم الاخلاق! عهده دار دريا دريا شور و شعور و مالک غزل غزل معرفت! به شکرانه آمدنت، هزار مرتبه زمين را آذين بستيم، هزار کاروان دل، هزار مثنوي قاصدک…

بانگ محمدي ات بر مناره هاي عظيم جهان طنين افکند شده و عطر رأفت و محبت تو دل ها را عطشناک ساخته و حقا که بعد از اين همه سال هنوز نويد آسماني ات به زيبايي دل ها را يکي پس از ديگري تسخير مي کند. آن که ايمان آورده در صلوات تو را مي گويد و سيراب مي شود و آن که هنوز به فتح قلّه ايمان نرسيده تو را مي جويد و کرامتت را مي ستايد.

اي آن که هميشه مي خواهيم: اللهم محيا محمد و آل محمد!
اي آن که هر مادري را آرزوست، مولودش همنام تو باشد.
اي آن که هر مسلمي را خواهش است تا ابد همگام تو باشد.
سرفرازم که با جرعه اي صلوات به پاي بوسي ات آمده ام:
[1]

 

اي احمديان به نام احمد صلوات


هر دم به هزار ساعت از دم صلوات


از نور محمدي دلم مسرورست پيوسته بگو تو بر محمد صلوات

 


[1] . برگرفته از “آسماني ترين آبي آيينه ها” سعيده خليل نژاد

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: فرهنگی

امام صادق (ع) سئوالات زير را از طبيب هندي پرسيدند:
چرا جمجمهٔ سر چند قطعه است؟
چرا موى سر بالاى آن است؟
چرا پيشانى مو ندارد؟
چرا در پيشانى خطوط و چين وجود دارد؟
چرا ابرو بالاى چشم است؟
چرا دو چشم مانند بادام است؟
چرا بينى ميان چشم هاست؟
چرا سوراخ بينى در زير آن است؟
چرا لب و سبيل بالاى دهان است؟
چرا مردان ريش دارند؟
چرا دندان پيشين، تيزتر و دندان آسياب، پهن و دندان بادام شكن بلند است؟
چرا كف دست‌ها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
چرا شُش دو تكه است و در جاى خود حركت مي‌كند؟
چرا كبد (جگر) خميده است؟
چرا كليه مثل دانه لوبياست؟
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مى گردند؟
چرا گام هاى پا ميان تهى است؟

طبيب هندي در پاسخ به تمامي سئوالات بالا گفت: نمي‌دانم.
امام فرمود: من علّت اينها را مى دانم. طبيب گفت: بيان كن.
امام فرمود:
*جمجمه به دليل اينكه ميان تهى است، از چند قطعه آفريده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ويران مى شد، لذا چون چند قطعه است، ديرتر مى شكند.

le="font-family: tahoma, arial, helvetica, sans-serif;">*موى در قسمت بالاي سر است، چون از ريشهٔ آن روغن به مغز مى رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارات بيرون مى رود و سرما و گرمايى كه به مغز وارد مى شود، دفع مي‌شود.
*پيشانى مو ندارد، براى آنكه روشنايى به چشم برسد.
*خط و چين پيشاني نيز عرقي را از سر مي‌ريزد، نگه مي‌دارد تا وارد چشم‌ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه‌ها كه آب‌هاي روى زمين را نگهدارى مى كنند.
ابروها بالاى دو چشم قرار دارند تا نور به اندازهٔ كافي به آنها برسد. اى طبيب، نمى بينى وقتي شدت نور زياد است، دست خود را بالاى چشم‌ها مي‌گيري تا روشنى به مقدار كافي به چشم هايت برسد و از زيادى آن پيشگيرى كند؟ !
*بينى بين دو چشم قرار دارد تا روشنايى را بين آنها به طور مساوي تقسيم كند.
*چشم‌ها شكل بادام هستند تا ميل دوا در آن فرو برود و بيرون آيد. اگر چشم چهار گوش يا گرد بود، ميل در آن به درستي وارد نمى شد و دوا به همه جاي آن نمى رسيد و بيماري چشم درمان نمى شد.
*خداوند سوارخ بينى را در زير آن آفريد تا فضولات مغز از آن پايين بيايد و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بيني در بالا بود، نه فضولات از آن پايين مى آمد و نه بوي چيزي را در مى يافت.
*سبيل و لب را بالاى دهان آفريد، تا فضولاتى را كه از مغز پايين مي‌آيد نگه دارد و خوراك و آشاميدنى به آن آلوده نگردد و آدمى بتواند آنها را از پاك كند.
*براى مردان محاسن (ريش) را آفريد تا نيازي به كشف عورت (پوشاندن سر) نداشته باشند و مرد و زن از يكديگر مشخص شوند.
*دندان هاى پيشين را تيز آفريد تا گزيدن آسان گردد، و دندان هاى آسياب را براى خرد كردن غذا پهن آفريد، و دندان نيش را بلند آفريد تا دندان هاى آسياب را مانند ستونى كه در بنا به كار مى رود، استوار كند.
*دو كف دست را بى مو آفريد تا سودن به آنها واقع گردد. اگر كف دست مو داشت، وقتي انسان به چيزي دست مي‌كشيد به خوبي آن را حس نمي‌كرد.
*مو و ناخن را بى جان آفريد، چون بلند شدن آنها زشت و كوتاه كردن آنها زيباست. اگر جان داشتند، بريدن آنها همراه با درد زيادي بود.
*قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باريك قرار داد تا در ريه‌ها در آيد و از باد زدن ريه خنك شود. *كبد را خميده آفريد تا شكم را سنگين كند و آن را فشار دهد تا بخارهاى آن بيرون رود.
*كليه را مانند دانه لوبيا ساخت، زيرا منى قطره قطره در آن مى ريزد و از آن بيرون مى رود. اگر كليه چهار گوش يا گِرد بود، اولين قطره مى ماند تا قطره دوم در آن بريزد و آدمى از انزال لذت نمى برد. زماني كه منى از محل خود كه در فقرات پشت است، به كليه مي‌ريزد، كليه چون كرم بسته و باز مى شود و كم كم مني را به مثانه مى رساند.
*خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد، تا انسان به جهت پيش روى خود راه رود، و به همين علت حركات وى ميانه است، و اگر چنين نبود در راه رفتن مى افتاد.
*پا را از سمت زير و دو سوى آن، ميان باريك ساخت، براى آنكه اگر همه پا بر روي زمين قرار مي‌گرفت، مانند سنگ آسياب سنگين مى شد. سنگ آسياب چون بر سر گردى خود باشد، كودكى آن را بر مى گرداند و هر گاه بر روى زمين بيفتد، مردي قوي به سختى مى تواند آن را بلند كند.
آن طبيب هندى گفت: اين‌ها را از كجا آموخته اى؟ فرمود: از پدرانم و ايشان از پيامبر و او از جبرئيل، امين وحى و او از پروردگار كه مصالح همه اجسام را داند. طبيب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترين مردم روزگارى.
راستى چه شگفت انگيز است كه حضرت صادق عليه السّلام بدون در دست داشتن ابزار امروزى كه وسيله شناخت درون و برون انسانند، در گوشه اي از شهر مدينه براى يك طبيب هندى شگفتي هاى خلقت انسان را با دلايل محكم بيان مى فرمايد.


پی نوشت:
طعام اسرار

منبع:حج

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: فرهنگی

دلهای مومنین که به هم وصل می شود، آب کر است

وقتی که به علی علیه السلام متصل شد، به دریا وصل شده است

شخص تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاسات نجس می شود، ولی آب کر نه تنها نجس نمی شود بلکه متنجس را هم پاک می کند


مرحوم حاج اسماعیل دولابی

توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: اخلاقی

حضرت امیر المومنین امام علی علیه السلام:

گاه چیزی را از خدا می خواهی اما به تو داده نمی شود و دیر یا زود بهتر از آن به تو داده می شود یا به خاطر آنچه خیر و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته ات دریغ می شود.

نهج البلاغه ـ کتاب ۳۱

میزان الحکمه جلد ۴ ـ صفحه ۱۶۸۳

***********************************

امام صادق علیه السلام :

هر یک از شما که می خواهد دعایش مستجاب شود، در آمد خود را پاک کند و حق مردم را بپردازد.

دعای هیچ بنده ای که مال حرامی در شکمش باشد و یا مظلمه ی کسی به گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمی رود.

بحار الانوار جلد ۹۳ـ صفحه ۳۲۱

میزان الحکمه جلد ۴ـ صفحه ۱۶۵۹

*************************************

امام علی بن الحسین علیه السلام:

دعای مومن از سه حال خارج نیست؛

یا برایش دخیره می گردد

یا در دنیا برآورده می شود

یا بلایی را که می خواهد به او برسد دفع می کند.

تحف العقول ـ صفحه ۲۸۰

میزان الحکمه جلد ۴ـ صفحه ۱۶۸۵


توسط مادری از خطه خلیج فارس • گالری ها: فرهنگی